شبیه به" هزارتو" می مانم...

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

آرزوی بیخودی نکنید!

آخه چطوری یه سری میگن بهترین چیزارو برات تو سال جدید میخوام؟؟؟ 

اخه مگه تو منو میشناسی؟ :/

میدونی چیا میخوام؟

اصن تا حالا چند بار باهام عشر و نشر داشتی که برام دعا کنی؟:/

به جون خودت که فقط برا کلاس این کار رو میکنی-_-

تمومش کنید :|||||

۹۷/۱۲/۲۹ _ ۲۲:۳۲

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

شب عید

امسال برای بار اول تو این چند سال اخیر سفره ی هفت سین عید رو نچیدم. 

عوضش امسال قبل عید خیلی بیشتر کار کردم...تو خونه تکونی و شب عید هم ماهی سبزی پلو رو من درست کردم! :)

همه خونه ی ما هستن. این هم از عجایب این چند سال اخیره‌..

و فکر میکنم امسال باید تو همه چی فرز باشم.

مثل ساعت لحظه ی سال تحویل که یه ذره بیشتر از نیمه شب و اومدن اول فروردین نمی گذره و تحویل میشه...

حالا از دعا ها و آرزوهام باید بگم...

+مستدام

۲۲:۲۹ - ۹۷/۱۲/۲۹

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

علیخانی😊❤

اخه چرا هنوز احسان علیخانی انقده شیرینه برام؟😍🤦‍♀️

دوسش میدارم... :)♡

برنامه‌ تحویل سال ۹۸ ،

۲۳:۴۱ - ۹۷/۱۲/۲۸

۲۸ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

برقصم+_+

امشب خیلی باحال بود:)

پارتی های خیابونی خیلی میچسبه‌...دیدنشون البته برای من‌..

منم شب تو اتاقم وقتی همه خوابیدن با اهنگای شهرام و شمایی زاده و هایده میزنم میرقصم... :))

با مامان دعوا کردم امروز. خیلی عصبی شدم یه لحظه ، اخه من همش دارم کار میکنم ،کارای خونه تکونی و اینا ، و اون همش دیر میاد خونه! خب آدم حرصش درمیاد:/

خلاصه که الان حالم خوبه.

و چارشنبه آخر امسال واقعا تقریبا سور بود و نه سوز! :)

مبارک باشه و برقصم و بخندیم و بخورم...♡

.

 

۲۸ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

۲۸ اسفندم ساخته شد

کی باورش میشه که یه روز قبل عید ،چهار شنبه سوری ،ما بریم بشینیم تو مسجد دانشگاه تهران و کلی حرف بزنیم و نقد کنیم و بخندیم و بخوریم؟

وای که چقد کیف داد حضور خانم آزاد و سرابی و فاطمه..

تازه داداش رو هم برای اولین بار تو یه تایم چند ساعته خونه تنها گذاشتم...چقد استرس و نگرانی کشیدم... 

داشتن مسجد رو برای اعتکاف آماده میکردن. نمیزاشتن بشینیم عین آدم:|

من چون طبق معمول تنها بودم ، پیارسال هم که رفتم تنها بودم؛ گفتم دیگه سال تحویل آدم دلش میگیره تنها باشه ، با اینکه سر سفره هم تنهام ،ولی حداقل اگه مامانم سر سفره باشه ،دلم گرمه... خدا رو شکر که هست...♡

در راه برگشت هم به یه دست فروش پول دادم که بره غذا بخره اولش دلم نبود ،بعدشم گفتم خجالت بکش بابا...حالا مگه چیکار کردی ....؟ بعد آروم شدم :)

دیروز دو کتاب عیدی گرفتم. خرگوشها و مارهای بوآ و عشق و دیگر اهریمنان. 

۹۷/۱۲/۲۸ - ۱۴:۰۵

۲۸ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۰۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

حس خوبی دارم این لحظه :)

نهج البلاغه عالیه،عالیه،عاااااالیه❤

فقط باید بخونی تا بفهمی چی میگم... :)

امروز باید برم صندلی ها و فرش هامون رو شامپو فرش بکشم و کمد اتاقم رو مرتب کنم...و ، خونه تکونی تماااااام ^^

۱۲:۴۴ - ۹۷/۱۲/۲۸

۲۸ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

احساس عقل کل بودگی

چجوری تو تاکسی و اتوبوس مردم حس عقل کلی بهشون دست میده؟!

احساس میکنن دارن تحلیل هایی در سطح آکسفورد میدن ،انقدر دقیق که درصد هم بیان میکنن... :||||


در اتوبوس خط راه آهن_ تجریش

۱۶:۰۴ - ۹۷/۱۲/۲۷


۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۰۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

چسبیدن به تخت

چرا اینجوریه که وقتی چند روز تو خونه بمونی ، دیگه دوست نداری بِکَنی بری بیرون؟
باید برم‌تجریش، خیلی سخت و دوره :《
میرم ولی...
باید برم حاضر شم. 
مینویسم از حال و هوای ۲ روز قبل عید... :)
۹۷/۱۲/۲۷ ،۱۰:۴۱ 
۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

بی مسئولیتی در وجودم گل کرده است! :(

با یکی از دوستان قرار گذاشتیم‌نهج البلاغه رو بخونیم.

الان ۴ روز از قرارمون میگذره ،اون داره میخونه و من هنوز شروعش نکردم. :(

آدم بد قول و بد عهدی ام! 

اینم میره تو تگ لیست ۹۸.... با این عنوان: مسئولیت پذیر باشم...!

خیلی کار سختیه‌..بعضی موقع ها که به این بی مسئولیتیم نگاه میکنم فکر میکنم که پدر ها خیلی انسانهای مسئولیت پذیری ان...جداً!

*میدونستید نمک پاچیدن روی سیب خیلی چسبناک است به جان؟ ♡_♡

+مستدام

۲۶ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

تو با قلب ویرانه ی من چه کردی...؟

دقت کردین فرهاد چقدر قشنگ شعر میخونه...فرهاد شهرزادُ میگم...
میگه: 
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی ؟
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی ..!
.
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بال پروانه ی من چه کردی ..
.
ننوشیده از جام چشم تو مستم (این بیت من رو کن فیکون کرد... :] )
خمار است میخانه ی من چه کردی...
.
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه ی من چه کردی..
.
مرا خسته کردی و خود ، خسته رفتی 
سفر کردی، با خانه ی من چه کردی 
.
جهان من از گریه ات ،خیسِ باران
تو با سقف کاشانه ی من چه کردی....
.
عاخ عاخ...درد گرفتن قلب تو این بارون آخرای زمستون...

۲۶ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو