مامان یه کیسه پر برگ بابونه اورد.
الان گذاشته خشک بشن و خونه سراسر بوی بابونه میده:))))
مامان یه کیسه پر برگ بابونه اورد.
الان گذاشته خشک بشن و خونه سراسر بوی بابونه میده:))))
الان پنجره ی اتاقم بازه. روبروم تو بالکن خونه روبروییه مامان و بچه ش از صبح نشستن و دارن بازی میکنن با همدیکه...
آخ آخ
چه حس قشنگیه... با شیره ی وجودت بشینی بازی کنی ، حرف بزنی ...
و از همه مهم تر براش وقت بذاری...
بچه هه هی نق میزنه، مامانه سعی میکنه ارومش کنه:))
دارم به این فکر میکنم که میشه واقعا یه عشق دوطرفه نصیب من بشه؟
یه نفر عاشقم باشه. به معنای واقعی کلمه . و منم عاشقش باشم و همه ی وجودم رو براش بذارم؟
خیلی دلم این حس رو میخواد. خیلی...
وقتی تا سحر با زهرا حرف میزنیم ،
و آخرش به این نتیجه می رسیم که بیایم بجا خوندن وجعلنا تو زندگیمون رب اشرح لی صدری بخونیم :)))
خوبه ، حرف زدن باهاش کلا خیلی خوبه:))
یه هم مهدکودکی داشتم. الان داره پزشکی شهید بهشتی میخونه، و رفته قاطی کنکورا:/ از این ویدئو انگیزشی ها می ذاره و فلان:///
شت!
.
ولی جدا معادل فارسی فاکینگ چیه؟!!
.
و هیهات از زمانی که ۶ نره غول بریزن خونه تون ،و تو تنها دختر خونه باشی....
سخته ها ،خیلی سخت...!!
اخه دوترم روابط عمومی خوندن انقد قمپز دارههه؟؟؟
که میتونی به لحاااظ مساااائل تبلیغاااتی تحلیل کنی برا من؟
اه عصبانیم از دست س.ح!:///
تو اوج بحث و صحبت وقتی واقعا دلم می خواد به طرفم بگم: کاش می فهمیدی که...
دقیقا همون موقع به خودم میگم : الان تو از کجا مطمئنی که فهمیدی؟ که حرفت درسته؟
سخت دردیه.
....
جدیدا علاقه مند شدم به دیدن فیلم های عروسی ، اصن نمیدونی چهههه حس خوووبی بهممیده... خیلی خوبه:)))
میخوام امشب بعد افطار دیگه نیام نت ، تا سحر درس بخونم.
میتونم
میتونم
میتونم
میتونم
میتونم
حالم زا این همه تعلق به هممیخوره، از اینکه این دعا ها رو امشب میکنم...
میدونی خیلی بده ، اکثر دعاهام این دنیایین، یعنی من چقدر درگیر این دنیام.
ولی خب نمیشه دعای دنیایی نداشت ،
بالاخره دارم اینجا زندگی میکنم دیگه،
ولی واقعا از خدا میخوام رها شم از تعلق ، رها شم از نفس و خواسته های نفسانی...
التماس دعا
این پست رو هر کی میبینه من رو یادش باشه امشب لطفا!
کار سختی نیست دعا برای همدیگه.
فقط کافیه بگیم خدایا هرکی التماس دعا گفته حاجتشُ بده ، همین.
التماس دعا