شبیه به" هزارتو" می مانم...

۵۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

دقیقا جایی که دعا میکنم جلسه آخر رو بیای ، به این فکر میکنم که چرا یک ترم نفهمیدمت سر کلاس

۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

تولد امام حسن♡

امشب اگه واقعا این شاه وجود نداشت خیلی زیباتر می بود ، چون تولد امام‌حسنه:))*

و از امام‌حسن به حق همین روز عزیز میخوام کمک کنه بهم ،

سر این‌مسئله ی انتخابات ،

سر مسئله ی 'تو

و سر مسئله ی شاه ...

نذر ۱۰۰۰ صلوات کردیم با شیخ زاده، ایشالا که حل میشه ،

یا امام حسن قطعا میدونم که خیلی کریمی، قبلا بهم‌ثابت شده، یه بار دیگه از اون کرمت برامون مایه بذار مشتی*_*


۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

تندیس بدترین شب ۹۸

امشب از اون شب های گوهی بود.

اصلا از ظهر استرس داشتم ، دلم‌آشوب بود ،هی میخواستم حرف بزنم ،راه برم تا انرژیمو خالی کنم ، حالم‌خوب نبود وقتی مهدیس و مائده حالشون خوب بود، 

به بچه ها میگفتم برا فرداست ، ولی همش فردا نبود ، یه بخشیش برام‌مبهم‌بود و یه بخشیش رو هم‌میدونستم دیگه: تو:)))

و شب ،ساعت ۱۰ اونورا بود که متوجه شدم شاه من و سارا و زهرا رو از تو گروه ریموو کرده:/

پشمام ریخت، حدس اولیه بخاطر دعوا باهاش بود ، ولی خب تو این دعوا باغشاهی کاره ای نبود ، تو‌‌گروه هر چی بچه ها مینوشتن پاک می کرد ، مریم رفت تو پی ویش و بهش گفت که این قضیه ربطی به اون مسائل نداره، گفت به خودشون میگم ولی جواب من رو تو پی وی نمیداد ، 

من گریه کردم ، چون ازش بخاطر اشتباه نکرده م عذر خواهی کردم ، رفتم سر کلاسش نشستم و آخر کلاس برگشتم‌ بهش گفتم‌خسته نباشید و فلان...

و الان اینطوری برخورد میکرد ، پز۶ از استرسم الان و امیدوارم به خیر بگذره...

شب تولد امام حسنه، واقعا ازش میخوام

۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

حقیقت ها رو تو شوخی میگین!

من‌واقعا ناراحت میشم بقیه از رفتارها و صحبت هام هزار تا برداشت بد میکنن،  بعد با خنده و اینا میان اون حرف رو میزنن، بعد که میگی ناراحت شدم‌میگن شوخی کردیم بابا!:/

با اینکه من واقعا اون ادم‌نیستم ولی تحمل قضاوت ها و برداشت های بقیه رو ندارم ، خب مجبور میشم تصمیم بگیرم خودم رو سانسور کنم.

#غم

۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

وقتی دارم فراموشت میکنم نیا وسط زندگیم!

کاش وقتی که نباید باشی ،نباشی!

میفهمی چی میگم؟ 

من دارم تو رو فراموش میکنم بعد یهو میای وسط ،جایی که اصلا کسی فکرش رو نمی کنه که باشی ،هستی و این اذیت کننده س!!!

با ش.ق درگیر شدم ، لعنت! باید تعریف کنم بعدا.

کاش امروز می دیدمت ،نه ،همون بهتر که ندیدمت!

بارون بهاری چند دقیقه ای اومد و من‌تو رو دعا کردم ، نمیدونم مه از کجا فهمید! شوک شدم اصلا!!! بعد یه جور بهش گفتم که دیگه هیچ وقت این حرف رو نزن، گفت باشه ... ولی ... از کجا فهمید؟ 

۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۵۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

۲۹ اردیبهشت

دیروز تا ساعت ۱۱ و نیم بیشتر کلاس نداشتم ، 

اما تا ساعت ۶ موندیم دانشکده و فقط حرف زدیم ، از در و دیوار گفتیم و داد زدیم و بازی کردیم ، 

چقدر خوبه ،چقدر.

من تا الان به ۵ نفر رابطه و شکست عشقی قبلی م رو گفتم ،

الان احساس میکنم دیگه نیازی نبود اصلا بر پنهان کردنش!

اتفاقا به آدمها تجربیاتم رو منتقل میکنم. و شاید باور کردنش سخت باشه، دیگه برام پشیزی نمی ارزه اون آدم. پشیزی!

دیروز بیشتر از همیشه تشنه و گشنه بودم:) تشنگی زیاااد

دیشب داشتم به این فکر میکردم که اگر من بچه ی طلاق می شدم چی میشد... محمد جواد چی میشد ، زندگیمون چی میشد؟ من زندگی با کی رو انتخاب می کردم؟ محمد چی؟

مریم دیروز تو حرفاش میگفت من اصلا آدمی نیستم که تو زندگی م پر از چالش و اینا باشم، من میگفتم مگه میشه؟ آدما تو زندگیشون خیلی چالش دارن همیشه ،ولی یه سریا مث من اولین سوالی که همیشه در مواجهه با چالش هاشون از خودشون می پرسن اینه که :چرا؟! و خب بخاطر همین خیلی دیر چالش های زندگیشون‌میشن....

دیروز قرار شد من بهش زنگ بزنم و باورم نمی شد که قلبم داشت میومد تو ذهنم از شدت کوبیدنش تو سینه م...

جواب نداد! و بهش اس دادم.و شب تو تلگرام باهم صحبت کردیم.

۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۸:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

فراموش کردن

دارم فراموشش میکنم ، بعد نمیدونین چه دردسری دارم برای اینکه نرم تو پروی توییترش  :)))

هی میخوام بدم میگم گوه نخور ،بشین سر جات!://

والا بخدا ،

آهنگ بلیط یک طرفه ی سوگند به اضافه صحبت با صبا ، فیلم‌گرفتن از خودم‌ و حرف زدن با خودم و در نهایت عزم عظیمم، همه در فراموشیش موثرن:)

۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۳:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

نیازمندی ها۱

‏شدیدا نیاز دارم ساعت ۲ شب برم بالاترین نقطه ی برج‌میلاد وایسم و برای تهران اهنگ 'شهلای حبیب' رو بخونم .

‎#هیچ

۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۱:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

چرا قبل از هرکاری به تمام جوانبش فکر نمی کنم؟

الان دارم آتیش میگیرم از تمام اتفاقات امروز..

از دیشب بگم که این خ عن تا صبح جواب ما رو نداد.

من صبح تصمیم گرفتم یه تیکه ای چیزی تو گروه بهش بندازم.

بین بچه ها مطرح کردم و اونا هم موافق بودن... 

تو گروه نوشتم : امثل اینکه اقای خ سرشون خیلی شلوغه...!

و بعد اون رو به عنمون حساب نکردیم و پیام رو باهم نوشتیم ... اصلا منشنش نکردیم و بعدا خودش اومد تایید کرد... هه:) #شاخ_طور

تو گروه خودمون بحث کردیم سر اینکه اسم خودمون باید اول باشه و اسم اون دوتای دیگه ته لیست.

باور کنین بخاطر م.ع این بحث رو مطرح کردم ، بخدا! احساس کردم داره در حقش اجحاف می شه...من خودم اسمم بالا بود به خدا!

بعدش تو گروه های مختلف فرستادیم و اینا...

خلاااااصه... با یه توییتی مواجه شدیم که داشت درباره ی یه رتبه ی زیر 10 ای میگفت که خیلی کلاس میذاره و اینا . ف.گ من رو زیرش منشن کرده بود و ما هم ریدیم به سلیمانی.

شب افطار خونه ع دعوت بودیم.. 

وسطای مهمونی یهو دیدم خ یه پیام فرستاده ، توییت جناب م.س بود : تو مملکتی که اخرین ائتلافش شده نمیانده های مجلس الان ، ترجیح می دم مستقل بودن رو تمرین کنم...

اقا ما هم برنتابیدیم سریع چارتایی به این اجماع رسیدیم که یه هوایی نثارش کنیم..

هوایی رو من گذاشتم، ولی الان سخت پشیمونم!

با کلی لایک و جواب و فبلن مواجه شدم. اکثرا به نفع ما

خ اومد تو گروه گفت که هوایی لازم نداشت و اینها...

الان که دارم فکر میکنم میبینم راست میگفت، واقعا ارزش نداشت.

الان رفیق رفقای خود س هم بهم رای نمیدن..:/

واکنش ما به شدت لحظه ای و احساسی بود...باید بیشتر دقت کنیم...

من فردا توییت رو پاک میکنم.

 

و در نهایت،الان احساس میکنم اون کسی که رای نمیاره خودمم:))) تمام این زورها رو میزنم ، اخرشم خودم رای نمیارم...

 

۲۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

دارم ژانر موسیقی های جدید گوش میکنم

از جمله گروه نیوش ...
اخه سه تار الکتریکی؟ -.-
۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو