الان دارم آتیش میگیرم از تمام اتفاقات امروز..
از دیشب بگم که این خ عن تا صبح جواب ما رو نداد.
من صبح تصمیم گرفتم یه تیکه ای چیزی تو گروه بهش بندازم.
بین بچه ها مطرح کردم و اونا هم موافق بودن...
تو گروه نوشتم : امثل اینکه اقای خ سرشون خیلی شلوغه...!
و بعد اون رو به عنمون حساب نکردیم و پیام رو باهم نوشتیم ... اصلا منشنش نکردیم و بعدا خودش اومد تایید کرد... هه:) #شاخ_طور
تو گروه خودمون بحث کردیم سر اینکه اسم خودمون باید اول باشه و اسم اون دوتای دیگه ته لیست.
باور کنین بخاطر م.ع این بحث رو مطرح کردم ، بخدا! احساس کردم داره در حقش اجحاف می شه...من خودم اسمم بالا بود به خدا!
بعدش تو گروه های مختلف فرستادیم و اینا...
خلاااااصه... با یه توییتی مواجه شدیم که داشت درباره ی یه رتبه ی زیر 10 ای میگفت که خیلی کلاس میذاره و اینا . ف.گ من رو زیرش منشن کرده بود و ما هم ریدیم به سلیمانی.
شب افطار خونه ع دعوت بودیم..
وسطای مهمونی یهو دیدم خ یه پیام فرستاده ، توییت جناب م.س بود : تو مملکتی که اخرین ائتلافش شده نمیانده های مجلس الان ، ترجیح می دم مستقل بودن رو تمرین کنم...
اقا ما هم برنتابیدیم سریع چارتایی به این اجماع رسیدیم که یه هوایی نثارش کنیم..
هوایی رو من گذاشتم، ولی الان سخت پشیمونم!
با کلی لایک و جواب و فبلن مواجه شدم. اکثرا به نفع ما
خ اومد تو گروه گفت که هوایی لازم نداشت و اینها...
الان که دارم فکر میکنم میبینم راست میگفت، واقعا ارزش نداشت.
الان رفیق رفقای خود س هم بهم رای نمیدن..:/
واکنش ما به شدت لحظه ای و احساسی بود...باید بیشتر دقت کنیم...
من فردا توییت رو پاک میکنم.
و در نهایت،الان احساس میکنم اون کسی که رای نمیاره خودمم:))) تمام این زورها رو میزنم ، اخرشم خودم رای نمیارم...