شبیه به" هزارتو" می مانم...

۵۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

***

یه پست درباره ی روز همایش گذاشتم و همه رو توش تگ کردم ، بغیر از س.خ ... هاهاهاها:))*

برای م.ک یه عکس جداگونه گذاشتم و تگش کردم :)))

زیرش کامنت گذاشت:))* خیلی خیلی مرد شریفیه،  اصن یه وضعی...

م.ر دیشب بهم ریکوئست داد ، باورم‌نمیشد !:/ 

یکی بیاد به من بگه که بیا بنویس اینجا، من‌نمیدونم چم شده ، عین آدم باید احساساتمُ بنویسم اینجا ولی عین احمقا هی پشت گوش میندازم!:///

ایشالا که تو این ماه رمضانی حالم خوب شه... 

۱۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

زنگ زدنای وقت ناراحتی

من هر وقت حالم بده ، خیلی خیلی بد ، زنگ میزنم به مامان و گریه میکنم ، فرقی نداره کجام..

مثلا من هیییچ وقت فکر نمی کردم تو دانشکده ، دوبار اونم تو فاصله یه ساعت بزنم زیر گریه!

۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

دلم‌میخواست زودتر برم خونه!

دیشب برای اولین یار بعد از مدتها دوست داشتم زودتر برسم خونه ، با مامان حرف بزنم و برم‌تو تختم، بخوابم!

برای خودم خیلی خیلی عجیبه ،اصلا غریبه...

اصلا حالم داشت از جایی که همیشه دوست داشتم تا دیروقت اونجا باشم(بیرون) به هم میخورد ، خیلی خیلی حال غریبی بود...

۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

***

باید از دیروز بگم و هوچی گری های یه عده ...

اما اول از همه بخشهای جذابشُ میگم .... 

از اینکه کلیپمون پخش شد و چقد حال کردیم...

از اینکه تا بحال انقدر با اعضای انجمن صمیمی و نزدیک نشده بودم..

از اینکه انتظامات بودم و جذبه به خرج دادم...

از اینکه ذوق داشتم که علیخانی میخواد بیاد... ♡♡

از اینکه مصاحبه گرفتیم 

از اینکه با م.ع رفتیم چسب خریدیم،  تو ابن خلدون نماز خوندم ، فن های علیخانی رو دیدم... تایم لپس گرفتیم ، گوجه سبز خوردیم ، صبحونه سالاد ماکارونی خوردیم و ناهار هات داگ ویژه!

با ماشین ر رفتیم چسب خریدیم، ،، ز.ت سر س.خ داد کشید :))))

منتظر رید بهم! به یه نفر بابت گوشی دست گرفتن و فیلم گرفتن تذکر دادم ،گوش نکرد و تهدیدش کردم که حراست داریم ،درصورتیکه نداشتیم!

 

۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

***

میخوام‌از همین لحظه ای بگم‌که بعد مدتها دارم با فحش و تنفر به سمت دانشکده میرم...مدتها بود این حس رو نداشتم!

۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

باورم نمیشه که انقده حواس پرتم که باید بخاطر یه عینک برم مدرسه!

چهارشنبه جاش گذاشتم و اگه ویس نمیداشتم عملا امروز هیچی نمی دیدم!

۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

خب امروز روز مراسمه:)

من از دیشب خیلی ذوق داره و بالاخره امروز شروع شد:)

تا خود شب بخندیم و شاد باشیم^^

۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

جدیدا دارم تتلو گوش میکنم

بعد از آشناییت با علایق نوید محمد زاده به تتلو پشمام ریخت عمیقا.

بعد بازهم اینجا علت علاقه به نوید بود که باعث شد برم man2 رو گوش کنم و بعدش گفتم خب دلم برا بقیه آهنگاش تنگ شده ، همه اینا باعث شده که الان من تقریبا یه هفته س که صبح ها دارم تو راه تتلو گوش میکنم! 


۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۸:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
شبیه به هزارتو

کلاس خود را دیرتر بروید و در خیابانهای بارانی و بهاری قدم‌بزنید ، گور بابای سیاست!


۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۷:۲۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

سفر به رودهن

چرا اینجا رو یادم رفته بود؟ چرا برام بی اهمیت شده بود؟

بعدا باید به این سوالا جواب بدم ولی قبلش باید بخوام از خدا و امام‌زمان که کمکم کنن ،من میخوام برم با بچه های هیئت برم رودهن ، و الان نیازمند اجازه ی بابا عم... و باید امشب اگه حالش خوب بود بهش بگم ، واقعا از خدا میخوام کمکم کنه و اجازه بده...♡

چون واقعا نیاز دارم به اجازه ش ، و واقعا آبرو بریه اگه نذاره، دوست دارم باشم تو هیئت و نقش داشته باشم...ایشالا که خدا کمکم کنه...

.

بعدا باید راجع به روز شکستن تابو در دانشکده و روز ی که رفتیم نمایشگاه رو بگم ، همچنین درباره انجمن علمی ... و یادواره شهدا

۸ اردیبهشت،  ۱۸:۲۹

۰۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو