متنفرم از روزهای تکراری.
روزهایی که صبح برای نماز بیدار میشم ،بعد دوباره میخوابم تا ساعت ۸ ،۹. بلند میشم صبحونه ی مزخرف میخورم چون اصلا شاد و خوشحال نیستم که برای خودم کیک درست کنم با آب پرتقال! بعدش همینجوری مداوم میرم اینستاگرام، اکسپلور اینستا، چک کردن تو ،چک کردن تگ لیستت، استوری و پست دیدن، رفتن به تلگرام...و بعد همین چرخه ادامه داره.تا موقعی که باید بلند شم و بگم بسه دیگه...البته اون زمانی که بخوام بس کنم هیچ وقت نمیرسه! 
نمیدونم چرا هیچ وقت ادم درست و حسابی نشدم... آیده آل من همیشه این‌بوده که صبح زود بیدار بشم.برم ورزش کنم ،بیام‌ خونه ،برای خودم آب پرتقال بگیرم و صبحونه ی درست حسابی ای بخورم...بعدش کتاب بخونم و بخونم و بخونم تا ظهر ، ناهارم رو با سریال مورد علاقه ام‌ببینم ، بعدش یه فیلم سینمایی، بعدش کتاب و کتاب و کتاب.شایدم این وسط مسطا برم بیرون...یا یه موسیقی گوش بدم.یا شعر بخونم...
ولی چرا هیچ وقت اون طوری که میخواستم نشد؟
خب جوابش رو خودم میدونم...
چون خودم‌نخواستم....چون تلاش نکردم...چون دل نکندم....
می کَنم دلم رو ...قول میدم.
اگه بخوام تو سال جدید یه تغییر تو خودم ایجاد کنم شاید همین باشه..!
تگ لیست ۹۸ من تا حدودی داره تنظیم‌میشه.
خدایا من از این روزمرگی حالم بهم میخوره...
میدونم که میدونی،بهم قوت بده:)
+مستدام