شبیه به" هزارتو" می مانم...

۲۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

186

یه روزی برمیگردم عقب و امیدوارم اون روز لبخند بزنم، از اینکه کنار س.الفم، از زندگی‌ای که باهم داریم، از خونه‌مون، از شب و روزایی که پیش همیم، از همه‌ چی، همه‌ چی، همه چی.

۱۴ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

185

من توی خونه هرچی نداشته باشم، حریم خصوصی بشدت خوبی دارم.

۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

184

هزار تا نگرانی دارم. هزارتا. انقدر زیادن که نمیرسم به هیچ‌کودومشون بپردازم. حس یه آدم بی‌لیاقت رو دارم که "هیچی" مطلقا "هیچی" تو زندگیشون ندارن. همیشه پر از زمان از دست رفته‌ام. پُر از حسرت. پُر از "ای کاش". پُر از تلاش کردن نصفه‌و نیمه. پر از بد بودن. پُر از نشدن‌های مکرر. پر از برنامه‌ریزی و عمل نکردن.
از خودم خسته شدم.

۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

183

نوشتن هم حالم رو خوب نمیکنه اصلا. ولی احساس وظیفه میکنم برای نوشتن. احساس وظیفه میکنم چون اگر ننویسم این روزا رو، این حس‌ها رو یادم‌ میره و خب نمیخوام اینطور بشه.

۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

182

چند روزه که ننوشتم. 

اول بگم یه پوزیشنی پیدا کردم برای تایپ کردن که خدا داند چقدر دارم باهاش حال میکنم. تایپ کردن هم جزو علایقم شده :))))

همین الان دارم وبلاگ سارا رو میخونم و پشمام ریخته که این زنگنه رو دوست داشته، بعد پارتنر الان من رو، بعد محسن رو، بعد حسن رو:))))))))))))) وای حاجی الان فهمیدم بلوغ عاطفی چیه و اصلا چرا باید باشه..

دارم فکر میکنم که واقعا عشق اونجوری که فکر میکردیم سانتی‌مانتال نیست. اصلا نیست! 

دارم فکر میکنم به اون روزای خودم، روزایی که ترم 1 بودم، فکر میکنم که چیکار میکردوم و چجوری فکر می‌کردم.. خب هیچی یادم نمیاد راستش.

 

۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

181

حالا من در بیست سالگی به این نتیجه رسیدم که ثروت بهتر از علم است. مشخضا بهتر از علم است وقتی من حالا رد جایی ایستاده ام که از درس خواندنم، از علمی که درخال یادگیری آن هستم هیچ لذتی نمیبرم.

دروغ است بگویم هیچ لذتی نمیبرم. اما حس میکنم گاهی وقت ها وقتم را بیخودی برایش هدر میدهم وقتی میتوانم ان را در زمان سریع تری یاد بگیرم. یا مثلا الان چه کاربردی برایم دارد؟ هیچ هیچ هیج.

شاید هم تقصیر من هم بوده که کم خواندم و یللی و تللی کرده ام. ولی حس میکنم سرمایه‌گذاری کردن در دانشگاه کار واهی است. من نباید خودم رو وابسته به دانشگاه کنم.

میدونی مساله اینجاست که فکر میکنم همش بخاطر اینه که من دنبال ایدئال‌گرایی‌ام :))) و دارم پاره میشم سرش. انقدر دارم پاره میشم که معلومه. معلومه یهویی لحن متنم عوض میشه.

برای اینه  که من هنوز عین احمقا دنبال معدل الف شدنم و اگه این ترم اون دختره از من بهتر بشه من میشم دوم! درصورتیکه باید اول باشم. آره دقیقا این مساله‌ی منه..

۱۱ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

180

بهش گفتم. نمیدونی چقدر سخت بود برام. اینترنت رو قطع کرده بودم یه جایی تو ویسایی که داشتم امتحانی میگرفتم به خودم گفتم: فاک فاک فاک سارا حرفات بزن کاری نداره و اینا. :))) 

گفتم بهش که از ناراحت شدم بخاطر اینکه هربار گفتی خوبی. و ادامه دادم.

اونم در جواب با آرامش گفت که بخاطر این بود که اون تایمایی که می‌پرسیدی خوب بودم.

حالم خیلی بهتره الان

 

 

میدونی فکر میکنم که واقعا حساس و سنستیو بودنم چقدر دردناک میشه یه وقتایی. انگار یکی راه نفسم رو می بنده .. واقعا اذیت میشم بخاطرش. هیچ وقت هم نخواستم آدمی باشم که همه چیز رو همینجوری رها کنم.. هیچ وقت.. ولی چون همیشه دنیال تعادل میگشتم تو زندگیم، اینجا هم بدستش نیاوردم و دارم عن حساس بودن رو درمیارم!

۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

179

بهم پیام داده بود، همون ساعت ۱:۵۰ دیقه، که از فردا میشه دو هفته و قرنطینه‌م رو می‌شکونم و اینا. گفت که یکشنبه نوبت چشم‌پزشکی داره.

من چیکار کردم؟ سین نزدم. و تا الان هم نزدم. دارم درسم رو می‌خونم. برای خودم شیرموز درست کردم تو ماگ مینیونی نشستم دارم از هوای خرداد و پنجره‌ی باز لذت می‌برم.

وقتی آنلاین شدم میرم بهش میگم که از دستش ناراحت بودم. میگم بهش!

۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

178

دیگه کافیه.
بهش حتما میگم که از دستش دلخورم. حتما بهش میگم.
فعلا هم کاریش ندارم. به پیام و اینا نمیدم. خودش خیلی علاقه داشت بیاد بگه.

۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

۱۷۶مین

به من میگه داره می‌میره از خواب و شب بخیر. نیم ساعت بعدش تو اینستا برام یه کلیپ میفرسته. البته که بهش نمیگم تو مگه‌ نگفتی میخوای بخوابی و فلان. چون‌ نمیخوام حس امنیتش رو از دست بده. ولی بازم حس خوبی نمی‌گیرم ازش امشب. 
امیدوارم فردا روز بهتری باشه.

ساعت ۳:۳۰ نیمه‌شبِ ۹ خرداد

۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو