بهم پیام داده بود، همون ساعت ۱:۵۰ دیقه، که از فردا میشه دو هفته و قرنطینهم رو میشکونم و اینا. گفت که یکشنبه نوبت چشمپزشکی داره.
من چیکار کردم؟ سین نزدم. و تا الان هم نزدم. دارم درسم رو میخونم. برای خودم شیرموز درست کردم تو ماگ مینیونی نشستم دارم از هوای خرداد و پنجرهی باز لذت میبرم.
وقتی آنلاین شدم میرم بهش میگم که از دستش ناراحت بودم. میگم بهش!