*/*/ این رو هم همون روز نوشتم، جندساعت بعدتر.

 

حالم بهتره، درواقع خیلی بهتره. آرامش روانی دارم و اونقدر غم ندارم. سرم رو به چیزایی گرم می‌کنم و این مابین منتظر پیامِ "س"م. ولی نه اونقدر. یعنی اگر‌بهم پیام نده اصلا زیاد ناراحت نمی‌شم. ناراحت میشم ولی زیاد نه. چون روانم آرامش داره زیاد برام مهم نیست.
الان دارم فکر میکنم که باید باشه! من می‌خوام با این ادم زندگی کنم. نباید بهش بگم؟ ولی نه. دارم فکر میکنم شخصیتم به مهرطلب نزدیکه، و نمی‌خوام باشه. پس سعی میکنم آروم باشم و به این فکر کنم که دوری سخته و فضای مجازی گند میزنه به رابطه. مخصوصا که "س" زیاد اهل تعامل جدی فضای مجازی نیست.
آرومم. تا حدودی.

۱۴ مارچ ۲۰۲۰
۲۴ اسفند ۱۳۹۸

 

*/*/ یه چیزی که همیشه ازش رنج می‌بردم حتی همون اوایل ارتباطمون، همین بود که اصلا عادت نداره و خوشش نمیاد که تو فضای مجازی و تلگرام و اینا صحبت جدی داشته باشیم. و من از همون اول با این مساله مشکل جدی داشتم. چون من واقعا خیلی وقتا ترجیح میدم اینطور ارتباط برقرار کنم. کلا حرفهای ما تو تلگرام و اینا به هیچ نتیجه ی خاصی نمیرسه. من آدمی ام که از صحبت و گفتگو با زهرا نهایت لذت رو می برم ولی تابحال خیلی کم پیش اومده که با "س" این حس رو تجربه کنم. نمیدونم شاید هم دارم مقایسه میکنم. اصلا هرچی. غمگینم بابتش.