هزارتا کار روی سرم ریخته. نمیدونم از کجا شروع کنم و کجا تمومش کنم.... شاید هفته‌ی دیگه مهمونی شب یلدا ببینمش. دلم میخواد قبل از اینکه کلا بره و ناپدید شه، یکبار دیگه ببینمش... 

حالا هم دارم با یه جماعت 700 نفری درس میخونم، کارای فضای مجازی و تحلیل محتوا و در کنارش پادکست مونده. فقط خدا به دادم برسه...

گوشی خریدن من هم داستان شده! باید سی و خرده‌ای بدم و بخرمش. اما خب این وسط باید با هزارنفر که اصلا دیگه لزومی نداره هم هماهنگ کنم. کلا میدونی، سخته! بعدشم برای هزارتا جا رزومه فرستادم و دریغ از یکیشون :((