من نمی‌دونم ته این جنبش و اتفاقات چی خواهد شد. که امیدوارم اتفاق مثبتی بیفته. ولی کاش توی مغز پسرها و البته دخترهای سرزمینم هم تحول ایجاد بشه.(برخلاف پدرها و مادرهای دهه ۴۰ و۵۰ که اگه زن شاغل باشن دو شغله‌ان و هزارتا چیز دیگه.) که وقتی می‌گیم «زن، زندگی، آزادی» منظورمون چیه و از چه خشم فروخفته‌ای صحبت می‌کنیم. که وقتی تلاش می‌کنیم از چهارچوب سنت و نگاه سنتی به زن بیرون بیایم، محکوم میشیم به اینکه نگاه فمینیستی و زن‌سالارانه داریم. کاش این نگاه عوض شه. 

ای کاش این سیستم یک روز دیگه هم نفس نکشه، ولی حتی توی همین سیستم هم تلاشهای قانونی و شرعی و عرفی زیادی انجام شده، میشه و خواهد شد که جایگاه برابر زن و مرد تضمین شه‌. ولی ای کاش تمام این تلاشها ریشه کنه توی کنه تفکرات همه‌مون. چرا؟ چون اون‌وقت بچه‌هایی رو تربیت می‌کنیم که دیگه بنده‌ی قرار گرفتن توی چهارچوب سنت و نقش‌های سنتی و کلیشه‌های جنسیتی نیستن.