این کاربر سنجاب رو هم دوستش دارم. توییت‌هاش رو می‌خونم و شبیه اون موقع‌هاییه که روی نوشته‌های وبلاگ آدم‌ها کراش می‌زدم. یعنی اینجوری بود که به زهرا گفتم من می‌خوام با کاربر سنجاب ازدواج کنم. بعدش گفت پارتنر داره و می‌خوان مهاجرت کنن. منم گفتم مهم نیست هدف من ازدواجه :)))

ولی هویتش وااااقعا رفته‌ توی مخم. دلم می‌خواد پیداش کنم ببینم کیه اصلا. خیلی کراشی‌ـه. ولی می‌دونم که بازم اونقدر نداره. ولی خب. خب بود اگه پیداش میکردم و روش کراش می‌زدم. اصلا کلا نمیدونم چرا اینقدر رفته توی مخم با اینکه می‌دونم مذهبی نیست. پارتنرهای متفاوتی داشته و اینها. ولی اطلاعات تاریخی و عمومی و نگاهش به زندگی رو دوست دارم. فکر میکنم این خیلی چیز مهمیه.

بهرحال تا اینجا فهمیدم که قمی‌ـه، توی جنبش سبز ۸۸ خانواده‌ش نقش اساسی داشتن و جزو حلقه‌های نزدیک بودن، یه مدتی(فکر کنم یه سال) حوزه درس خونده و بعدش هم رفته مهندسی کامپیوتر دانشگاه تهران. یکی از دوستاشو توی اینستا پیدا کردم، به اسم مهدی جهانی. اینا ورودی ۹۶ کامپیوتر تهرانن. ولی هرچی تلاش کردم خود سنجاب رو پیدا کنم نتونستم :)))) این وسط منم برای خودم داستان قفلی و ماجرا ساختم حالا :)))