شبیه به" هزارتو" می مانم...

متری شش و نیم

دیروز رفتیم فیلم شیش و نیم رو دیدیم ، ولی فقط میتونم بگم عااالی بود، به تمام‌معنا.‌‌..!
بنظرم در سراسر فیلم ما شاهد این بودیم که دورویی و ریاکاری بین ادم ها چقدرررر زیاده ، در تک تک سکانس های فیلم! دوگانه ی پلیس مواد مخدر و معتادها و آشپز معتادها ، خیلی دوگانه ی جذابیه،  نمیتونی بگی دقیقا حق با کودومشونه ، در این حالت که هر دو شون قابل نقد زیااادن ، اینکه به کسی اعتماد بیخودی نکنی هم چیزی بود که در سراسر فیلم‌بود...و آخرش هم اینکه هرچی هم که با پول خون مردم دربیاری به باد فنا خواهد رفت ، به قولی پول باید نون بازوت باشه ، نه نون جیگر سوختن یه عده...
راجع به اسمش هم فقط یه دیالوگ وجود داره که میگه رفتیم واسه داداشمون کفن بگیریم متری شش و نیم بود ، نفهمیدم ربطش رو به داستان راستش :/
خلاصه که خیلی خوب بود ، پیشنهاد هم میشه:)))

۲۸ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

بازگشت

توبه،زیباترین پوزش  

اَللّهُمَّ یا مَنْ لایَصِفُهُ نَعْتُ الْواصِفینَ، وَ یا مَنْ لایُجاوِزُهُ رَجآءُ

خدایا ای که وصفش نکند توصیف وصف کنندگان و ای که از او نگذرد امید

 

الرّاجینَ، وَ یا مَنْ لایَضیعُ لَدَیْهِ اَجْرُ الْمُحْسِنینَ، وَ یا مَنْ هُوَ مُنْتَهی

امیدواران و ای که تباه نشود در نزدش مزد نیکوکاران و ای که اوست سرحد نهایی

 

خَوْفِ الْعابِدینَ، وَ یا مَنْ هُوَ غایَهُ خَشْیَهِ الْمُتَّقینَ، هذا مَقامُ مَنْ تَداوَلَتْهُ

ترس عبادت کنندگان و ای که اوست غایت بیم پرهیزکاران این است جایگاه کسی که دست بدستش داده اند

 

اَیْدِی الذُّنُوبِ، وَ قادَتْهُ اَزِمَّهُ الْخَطایا، وَاسْتَحْوَذَ عَلَیْهِ الشَّیْطانُ، فَقَصَّرَ

دست های گناهان و کشانده اند او را مهارهای خطاها و چیره شده بر او شیطان و بدین سبب کوتاهی کرده

 

عَمّا اَمَرْتَ بِهِ تَفْریطاً، وَ تَعاطی ما نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْریراً، کَالْجاهِلِ بِقُدْرَتِکَ

از دستوراتت از روی کاهلی و دست زده بدانچه نهی کردی از غرور چون کسی که خبر ندارد از قدرتی که تو

 

عَلَیْهِ، اَوْ کَالْمُنْکِرِ فَضْلَ اِحْسانِکَ اِلَیْهِ، حَتّی اِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدی،

بر او داری یا مانند کسی که منکر فزونی احسان تو بر خود است تا چون چشم بصیرتش گشوده شد

 

وَتَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحائِبُ الْعَمی،اَحْصی ماظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ،وَفَکَّرَ فیما خالَفَ

و ابرهای گمراهیش برطرف شد ستم های خود را بر خویشتن برشمرد و در آنچه مخالفت پروردگارش را کرده

 

بِهِ رَبَّهُ، فَرَأی کَبیرَ عِصْیانِهِ کَبیراً، وَ جَلیلَ مُخالَفَتِهِ جَلیلاً، فَاَقْبَلَ نَحْوَکَ

اندیشه کرد و نافرمانی بزرگش را بزرگ دید و مخالفت عظیم خود را عظیم پس رو آورده بسویت

 

مُؤَمِّلاً لَکَ، مُسْتَحْیِیاً مِنْکَ، وَ وَجَّهَ رَغْبَتَهُ اِلَیْکَ ثِقَهً بِکَ، فَاَمَّکَ بِطَمَعِهِ

امیدوار به تو و شرمنده و روی اشتیاقش را به تو متوجّه کرد از روی اعتماد به تو و از روی یقین با طمعش

 

یَقیناً، وَ قَصَدَکَ بَخَوْفِهِ اِخْلاصاً، قَدْ خَلا طَمَعُهُ مِنْ کُلِّ مَطْمُوع فیهِ

آهنگت کرده و از روی اخلاص با ترس قصد تو کرده طمعش از هر مورد طمعی جز تو

 

غَیْرِکَ، وَاَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ کُلِّ مَحْذُور مِنْهُ سِواکَ، فَمَثَلَ بَیْنَ یَدَیْکَ

بریده و از هر ترسناکی جز تو نمی ترسد پس مجسّم شده در برابرت

 

مُتَضَرِّعاً، وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ اِلیَ الاَْرْضِ مُتَخَشِّعاً، وَ طَاْطَاَ رَأسَهُ لِعِزَّتِکَ

با تضرّع و دوخته است چشم خود را بر زمین با حال خشوع و برای عزّتت با خواری سر بزیر

 

مُتَذَلِّلاً، وَاَبَثَّکَ مِنْ سِرِّهِ ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعاً، وَ عَدَّدَ مِنْ ذُ نُوبِهِ

ما افکنده و فاش کرده راز خود را برایت آن رازی که تو خود داناتری بدان با حال خضوع و برشمرده از گناهانش آنچه را

 

اَنْتَ اَحْصی لَها خُشُوعاً، وَاسْتَغاثَ بِکَ مِنْ عَظیمِ ما وَقَعَ بِهِ فی عِلْمِکَ،

تو بهتر شمرده ای با خشوع، و استغاثه کند به تو از گناه بزرگی که در علم تو او را تباه ساخته

 

وَقَبیحِ ما فَضَحَهُ فی حُکْمِکَ، مِنْ ذُ نُوب اَدْبَرَتْ لَذّاتُها فَذَهَبَتْ،

و زشتی آنچه در حکم تو او را رسوا کرده، گناهانی که خوشیش رفته

 

وَاَقامَتْ تَبِعاتُها فَلَزِمَتْ، لایُنْکِرُ یا اِلهی عَدْلَکَ اِنْ عاقَبْتَهُ، وَلایَسْتَعْظِمُ

و مسئولیّتش بجا مانده، معبودا اگر عقابش کنی منکر عدل تو نیست و اگر از او درگذری

 

عَفْوَکَ اِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ، لاَِنَّکَ الرَّبُّ الْکَریمُ الَّذی لا یَتَعاظَمُهُ

و رحمش کنی گذشتت را بزرگ نداند زیرا تو پروردگار کریمی هستی که بزرگ نباشد در نزدش

 

غُفْرانُ الذَّنْبِ الْعَظیمِ، اَللّهُمَّ فَها اَنَا ذا قَدْ جِئْتُکَ مُطیعاً لاَِمْرِکَ فیما اَمَرْتَ

آمرزش گناه بزرگ خدایا من اکنون آمده ام بدرگاهت و فرمانبردارم دستوری را که فرمودی

 

بِهِ مِنَ الدُّعآءِ، مُتَنَجِّزاً وَعْدَکَ فیما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الاِْجابَهِ، اِذْ تَقُولُ:

در دعا کردن و خواهانم وفای به وعده ات را در اجابتی که وعده دادی چون که فرمودی

 

اُدْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ. اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَالْقِنی بِمَغْفِرَتِکَ

«بخوانید مرا تا اجابت کنم» خدایا پس درود فرست بر محمّد و آلش و با آمرزشت به من روآور

 

کَما لَقیتُکَ بِاِقْراری، وَارْفَعْنی عَنْ مَصارِعِ الذُّنُوبِ کَما وَضَعْتُ لَکَ

چنانچه من با اقرار (به گناه) به تو روآوردم و بردار مرا از افتادن گاه های گناه چنانچه خود را برایت

 

نَفْسی، وَاسْتُرْنی بِسِتْرکَ کَما تَاَنَّیْتَنی عَنِ الاِْنْتِقامِ مِنّی، اَللّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فی

پَست کردم و به پوشش خود مرا بپوشان چنانچه مهلتم دادی از انتقام خدایا نیّتم را در

 

طاعَتِکَ نِیَّتی، وَ اَحْکِمْ فی عِبادَتِکَ بَصیرَتی، وَ وَفِّقْنی مِنَ الاَْعْمالِ لِما

اطاعتت ثابت گردان و بیناییم را در بندگیت محکم کن و به کارهایی موفقم دار که

 

تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطایا عَنّی، وَ تَوَفَّنی عَلی مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ نَبِیِّکَ مُحَمَّد

بشویی بدان چرکی خطاها را از من و بمیرانم بر کیش خود و کیش پیامبرت محمّد

 

عَلَیْهِ السَّلامُ اِذا تَوَفَّیْتَنی، اَللّهُمَّ اِنّی اَتُوبُ اِلَیْکَ فی مَقامی هذا مِنْ کَبائِرِ

علیه السّلام آنگاه که بمیرانی مرا خدایا من در این جایگاهم بدرگاهت توبه کنم از گناهان

 ذُنُوبی وَ صَغائِرها، وَ بَواطِنِ سَیِّئاتی وَ ظَواهِرِها، وَ سَوالِفِ زَلاّتی

کبیره و صغیره ام و از بدی های پوشیده و آشکارم و از لغزش های گذشته

 

وَحَوادِثِها، تَوْبَهَ مَنْ لایُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیَه، وَلایُضْمِرُ اَنْ یَعُودَ فی

و تازه ام توبه کسی که به خود تلقین نکند تجدید گناهی را و در دل نگیرد که دوباره به

 

خَطیئَه، وَقَدْ قُلْتَ یا اِلهی فی مُحْکَمِ کِتابِکَ، اِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ

خطایی بازگردد و تو ای خدای من در کتاب محکمت فرمودی که توبه را از بندگانت می پذیری

 

عِبادِکَ، وَ تَعْفُو عَنِ السَّیِّئاتِ، وَ تُحِبُّ التَّوّابینَ، فَاقْبَلْ تَوْبَتی کَما

و از بدی ها می گذری و دوست داری توبه کاران را پس چنانچه وعده فرمودی توبه ام بپذیر

 

وَعَدْتَ، وَاعْفُ عَنْ سَیِّئاتی کَما ضَمِنْتَ، وَ اَوْجِبْ لی مَحَبَّتَکَ کَما

و از بدی هایم درگذر چنانچه ضمانت کردی و مقرّر دار برایم دوستیت را چنانچه

 

شَرَطْتَ، وَ لَکَ یا رَبِّ شَرْطی اَلاَّ اَعُودَ فی مَکْرُوهِکَ، وَ ضَمانی اَلاَّ شرط

فرمودی و من با تو شرط می کنم که در کار ناپسند تو بازنگردم و ضمانت کنم که بازنگردم

 

اَرْجِعَ فی مَذْمُومِکَ، وَ عَهْدی اَنْ اَهْجُرَ جَمیعَ مَعاصیکَ، اَللّهُمَّ اِنَّکَ اَعْلَمُ

در امر نکوهیده ات و تعهد کنم که ترک کنم تمام نافرمانیهایت را خدایا تو داناتری

 

بِما عَمِلْتُ، فَاغْفِرْلی ما عَلِمْتَ، وَ اصْرِفْنی بِقُدْرَتِکَ اِلی ما اَحْبَبْتَ،

بدانچه کرده ام بیامرز گناهانی را که از من دانی و بگردانم به نیرویت بدانچه دوست داری

 

اَللّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعاتٌ قَدْ نَسیتُهُنَّ، وَ کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ

خدایا بر من بازخواست هایی است که به یاد دارم و بازخواست هایی است که فراموش کرده ام و همه در برابر دیده توست

 

الَّتی لا تَنامُ، وَ عِلْمِکَ الَّذی لا یَنْسی، فَعَوِّضْ مِنْها اَهْلَها، وَاحْطُطْ عَنّی

که خواب نرود و علمت که فراموشی ندارد عوض آنها را به صاحبانش بده و سنگینیش را

 

وِزْرَها، وَ خَفِّفْ عَنّی ثِقْلَها، وَاعْصِمْنی مِنْ اَنْ اُقارِفَ مِثْلَها، اَللّهُمَّ وَ اِنَّهُ

از دوش من بردار و سبک کن گرانیش را و نگاهم دار از ارتکاب امثال آن خدایا جز

 

لا وَفآءَ لی بِالتَّوْبَهِ اِلاَّ بِعِصْمَتِکَ، وَ لاَ اسْتِمْساکَ بی عَنِ الْخَطایا اِلاَّ عَنْ

به نگهداری تو نتوانم به توبه ام وفا کنم و جز به نیروی تو نتوانم خود را از خطا نگهدارم

 

قُوَّتِکَ، فَقَوِّنی بِقُوَّه کافِیَه، وَ تَوَلَّنی بِعِصْمَه مانِعَه، اَللّهُمَّ اَیُّما عَبْد تابَ

پس تقویتم کن به نیرویی کافی و سرپرستیم کن به نگهداری بازدارنده خدایا هر بنده ای که توبه کند

 

اِلَیْکَ وَ هُوَ فی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عائِدٌ فی ذَنْبِهِ

بدرگاهت ولی در علم غیب نزد تو توبه شکن باشد و بازگردنده به گناه

 

وَخَطیئَتِهِ، فَاِنّی اَعُوذُ بِکَ اَنْ اَکُونَ کَذلِکَ، فَاجْعَلْ تَوْبَتی هذِهِ تَوْبَهً لا

و خطایش باشد من به تو پناه برم که چنین باشم و این توبه ام را چنان کن که

 

اَحْتاجُ بَعْدَها اِلی تَوْبَه، تَوْبَهً مُوجِبَهً لِمَحْوِما سَلَفَ، وَالسَّلامَهِ فیما بَقِیَ،

محتاج نباشم دوباره توبه کنم، توبه ای که سبب شود گناهان گذشته ام محو گردد و در آینده نیز آلوده نگردم

 

اَللّهُمَّ اِنّی اَعْتَذِرُ اِلَیْکَ مِنْ جَهْلی، وَاَسْتَوْهِبُکَ سُوءَ فِعْلی، فَاضْمُمْنی اِلی

خدایا من از تو پوزش خواهم از نادانیم و از تو بخشش خواهم از کار بدم پس به احسان خود

 

کَنَفِ رَحْمَتِکَ تَطَوُّلاً، وَاسْتُرْنی بِسِتْرِ عافِیَتِکَ تَفَضُّلاً، اَللّهُمَّ وَ اِنّی اَتُوبُ

مرا در پناه رحمتت درآور و به فضلت در پرده عافیت بپوشانم خدایا من بدرگاهت توبه کنم

 

اِلَیْکَ مِنْ کُلِّ ما خالَفَ اِرادَتَکَ، اَوْ زالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ مِنْ خَطَراتِ قَلْبی،

از هر چه مخالف اراده ات کردم یا بیرون از دوستیت از خاطرات دلم و

 

وَلَحَظاتِ عَیْنی، وَ حِکایاتِ لِسانی، تَوْبَهً تَسْلَمُ بِها کُلُّ جارِحَه عَلی

نگاه های چشمم و سرگذشت های زبانم توبه ای که سالم ماند بدان هر عضوی

 

حِیالِها مِنْ تَبِعاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمّا یَخافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ اَلیمِ سَطَواتِکَ،

جداگانه از کیفرهای تو و ایمن گردد از آنچه تجاوزکاران می ترسند از سطوت های دردناکت

 

اَللّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتی بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ وَجیبَ قَلْبی مِنْ خَشْیَتِکَ،

خدایا رحم کن به تنهاییم در برابرت و طپیدن دلم از ترست

 

وَاضْطِرابَ اَرْکانی مِنْ هَیْبَتِکَ، فَقَدْ اَقامَتْنی یا رَبِّ ذُنُوبی مَقامَ الْخِزْیِ

و لرزش اندامم از هیبتت که برپا داشته پروردگارا گناهانم مرا بدرگاه تو در جای

 

بِفِنائِکَ، فَاِنْ سَکَتُّ لَمْ یَنْطِقْ عَنّی اَحَدٌ، وَ اِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِاَهْلِ

رسوایی پس اگر سکوت کنم کسی از جانب من سخن نکند و اگر شفاعت خواهم شایسته

 

 

الشَّفاعَهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ شَفِّعْ فی خَطایایَ کَرَمَکَ، وَعُدْ

شفاعت نیستم خدایا درود فرست بر محمّد و آلش و شفیع گردان در خطاهایم بزرگواریت را و ببخش

 

عَلی سَیِّئاتی بِعَفْوِکَ، وَلاتَجْزِنی جَزآئی مِنْ عُقُوبَتِکَ، وَابْسُطْ عَلَیَّ

گناهانم را به گذشتت و بپاداشم که عذاب تو است پاداشم مده و احسانت را بر من

 

طَوْلَکَ، وَ جَلِّلْنی بِسِتْرِکَ، وَافْعَلْ بی فِعْلَ عَزیز تَضَرَّعَ اِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلیلٌ

بگستران و به پرده پوشیت بپوشانم و رفتار کن با من به رفتار نیرومندی که زاری کند بدرگاهش بنده خوار

 

فَرَحِمَهُ، اَوْ غَنِیٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقیرٌ فَنَعَشَهُ، اَللّهُمَّ لاخَفیرَ لی مِنْکَ

و رحمش کند، یا بی نیازی که بنده نیازمندی به نزدش رفته و بی نیازش کرده خدایا پناه دهی از تو ندارم

 

فَلْیَخْفُرْنی عِزُّکَ، وَلا شَفیعَ لی اِلَیْکَ فَلْیَشْفَعْ لی فَضْلُکَ، وَ قَدْ اَوْجَلَتْنی

و باید نیروی تو پناهم دهد و شفیعی ندارم و فضل تو باید شفیعم گردد و خطاهایم به سختی

 

خَطایایَ، فَلْیُؤْمِنّی عَفْوُکَ، فَما کُلُّ ما نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْل مِنّی بِسُوءِ

مرا ترسانده و گذشتت باید ایمنم گرداند و هر چه گفتم چنان نیست که همه از روی نادانی به بدکاریم باشد

 

اَثَری، وَلانِسْیان لِما سَبَقَ مِنْ ذَمیمِ فِعْلی، لکِنْ لِتَسْمَعَ سَماؤُکَ وَ مَنْ

و نه از روی فراموشی کردار نکوهیده ام در گذشته بلکه برای آن که آسمانت و هرکه فیها،

 

وَاَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْها، ما اَظْهَرْتُ لَکَ مِنَ النَّدَمِ، وَ لَجَاْتُ اِلَیْکَ فیهِ

در آن است و زمینت و هر که بر آن است اظهار پشیمانی مرا بدرگاهت بشنوند و پناهندگیم را

 

مِنَ التَّوْبَهِ، فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنی لِسُوءِ مَوْقِفی، اَوْ تُدْرِکُهُ

در توبه بسویت ببینند شاید برخی از آنها به رحمتت بر توقّفگاه بَدَم رحم کند یا برای

 

الرِّقَّهُ عَلَیَّ لِسُوءِ حالی،فَیَنالَنی مِنْهُ بِدَعْوَه هِیَ اَسْمَعُ لَدَیْکَ مِنْ دُعآئی

، حال بَدَم دلش بسوزد و دعایی کند که نزد تو پذیرفته تر از دعای من باشد

 

اَوْ شَفاعَه اَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفاعَتی، تَکُونُ بِها نَجاتی مِنْ غَضَبِکَ،

یا شفاعتی کند که مؤثرتر از شفاعت من باشد و همان وسیله نجات من از خشمت

 

وَفَوْزَتی بِرِضاکَ، اَللّهُمَّ اِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَهً اِلَیْکَ فَاَ نَا اَنْدَمُ النّادِمینَ، وَ اِنْ

و رسیدنم به خشنودیت گردد خدایا اگر پشیمانی توبه محسوب گردد من پشیمانترین پشیمانانم و اگر

 

یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ اِنابَهً فَاَ نَاَ اَوَّلُ الْمُنیبینَ، وَ اِنْ یَکُنِ الاْسْتِغْفارُ

ترک معصیت بازگشت حساب شود من نخستین بازگشت کننده ام و اگر آمرزش خواهی

 

حِطَّهً لِلذُّنُوبِ فَاِنّی لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ، اَللّهُمَّ فَکَما اَمَرْتَ بِالتَّوْبَهِ،

گناهان را بریزد من از آمرزش خواهانم خدایا چنانچه دستور به توبه دادی

 

وَضَمِنْتَ الْقَبُولَ، وَحَثَثْتَ عَلَی الدُّعآءِ وَ وَعَدْتَ الاْجابَهَ، فَصَلِّ عَلی

و پذیرفتنش را ضمانت کردی و به دعا تشویق کردی و اجابتش را وعده دادی درود فرست بر

 

مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ اقْبَلْ تَوْبَتی، وَلاتَرْجِعْنی مَرْجِعَ الْخَیْبَهِ مِنْ رَحْمَتِکَ،

محمّد و آل محمّد و بپذیر توبه ام را و بازم مگردان نومیدانه از رحمتت

 

اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ عَلَی الْمُذْنِبینَ، وَالرَّحیمُ لِلْخاطِئینَ الْمُنیبینَ، اَللّهُمَّ

که تو براستی توبه پذیری بر گنهکاران و مهرورزی به خطاکاران بازگشته خدایا

 

صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ، کَما هَدَیْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ، کَمَا

درود فرست بر محمّد و آلش چنانچه بدو راهنماییمان کردی و درود فرست بر محمّد و آلش چنانچه

 

اسْتَنْقَذْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ، صَلاهً تَشْفَعُ لَنا یَوْمَ الْقِیامَهِ،

به وی نجاتمان دادی و درود فرست بر محمّد و آلش درودی که شفیع ما گردد در روز قیامت

 

وَیَوْمَ الْفاقَهِ اِلَیْکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ، وَ هُوَ عَلَیْکَ یَسیـرٌ.

و در روز نیازمندی به درگاهت که تو بر هر چیز توانایی و این کار بر تو آسان است.

۲۸ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

همین روز جذاب

سر امتحان سیاست امروز (هووووف) باورم نمیشه که سمانه از جواب سوال امتحان عکس گرفت و تو گروه کلاسمون‌گذاشت...! :)))))))

حلقه ی امروز خیلی باحال بود ، کاشفی خیلی خیلی باهامون راحت شده ، اصن یه وضعی! ^^

حتی وقتی داشت فیلم هیچکاک رو نشونمون میداد رسید به یه صحنه و خیلی عادی برخورد کرد... ما همینجوری مونده بودیم°_°

ولی از نامه های محرمانه و اینا گفت...

کلا باهاش حال میکنم بچه ی خوبیه‌‌‌...:)))

۹۸۰۱۲۷ ، ۱۸:۲۰

۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

رفتن به سوی مقصد...

خب دیشب نشد که بگم ، ولی به مائده پیشنهاد دادم که بیاد و هم‌مباحثه ای بشیم‌باهم...اولش فکر میکرد شوخی میکنم، ولی بعدش جدی گرفت.

خب مائده اصلا تعلقی به عقایدش نداره، میتونه رهاش کنه ، میتونه به چیزای دیگه فکر کنه ، میتونه بشنوه و جبهه نگیره ، میتونه اشتباهات و انتقادات رو بپذیرم،  میتونه بگه من هیچی‌نمیدونم، باور داره که باید هیچی نمیدونه و باید یه عالمه بخونه و ببینه و گوش بده تا بفهمه... جدیه و پای کار ، خب اینا همه ی دلایلیه که من بعنوان هم‌مباحثه ای انتخابش کردم. راضی ام‌از انتخابم‌.

مسئله ی اصلی رفیقاشن، خب شاید فکر کنن من دارم رفیقشو میدزدم:| وای اصلا فکر کردن بهشم دیوونه کننده س ! 

من میگم بهشون بگه و نذاره این‌فکره بمونه که من دارم مخِ مائده رو میزنم! وای خدا اصلا خنده نگرفته که دادم اینارو حتی تو فکرمم مرور میکنم ://

خلاصه که امروز برنامه ریزی کردیم و گفتیم چه کنیم و چه نکنیم...

.

خدا رو شکر که دارم میرم سمت چیزی که میخوام♡

خدا خودش کمکم میکنه بابت تمام این‌نگرانی ها... 

۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

کاش‌وقتی‌بهت‌میگم‌راست‌میگم‌حرفم‌رو باورکنی! تو برای من اصلا اهمیتی نداری که وقتم رو تلفت کنم!


۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

لطفا انقدر به خودتون افتخار نکنید...! انقدر از خودتون تعریف نکنید...!


۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

بازم این‌ترم‌نشد که بشه...

حالت تهوع دارم 

از اینکه فردا امتحان میان ترم ۱۵۰ صفحه ای دارم و الان صفحه ی ۲۷ ام.

از اینکه باید مقاله ی شاه بنویسم و هنوز ۱/۳ ش رو نوشتم.

باید پیپر سیاست بدیم و هنوز ندادم.

باید برای روان هم ارائه داشته باشیم و هم یه تحقیق بهش بدیم.

باید برای امتحان میان‌ترم دانش خانواده ای که حتی هنوز کتابش رو هم‌نخریدم و روان شناسی بخونم و هنوز نخوندم....

باید برای بیچ تیزر تبلیغاتی بسازیم و هنوز نساختم...

اینا همش مونده و فقط ۵ هفته تا پایان ترم وقت هست...خدایا!!!!

می شنوی دیگه‌..:(

#غم

۲۶ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۵۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

زندگی تو به من چه!

هیچ وقت ،هیچ وقت سعی نکن خیلی به حریم خصوصی یه سری ادم ها نزدیک بشی...

این چیزیه که همیشه میگم‌به خودم،  ولی خب آدم با آدم فرق داره ، سه چهار نفری که باهاشون میری بیرون ، نون و نمک هم دیگر رو میخورین، و باهم صحبت میکنیم و به حرفاشون گوش میدی که مثلا نرو سر کلاس و  درس نخون و اینا ، بخاطر حرمتی که براشون قائلی ، 

بعد به خود اجازه میدی باهاشون راحت تر باشی ، بعد میبینی که نه...! اونا دستت رو گذاشتن تو حنا...نمیخوان مثل خودت باهاشون راحت باشی... ،اینا رو نمیگم که بگم اونا اشتباه میکنن...اینارو میگم به خودم که آدم باشم... زیاد به اون ور چارچوب آدما تجاوز نکنم... آدم باشم.فضول نباشم و برای حریم خصوصی افراد ارزش قائل باشم ، همش بگو به خودت : برام‌مهم نیست! زندگی من به تو چه،  زندگی تو به من‌چه!

تامام...!!!

امروز رفتیم بمب ! خیلی خوردیم و خیلی چسبید ،

سعی کردم با بعضی آدم ها سرسنگین باشم اما یکی امروز یه حرف خوب زد ، گفت وقتی به یه نفر محبت میکنی و بعدا میفهمی اشتباه خرجش کردی ، به خودت فکر کن ، خودت رو دوست داشته باش ، و به خودت افتخار کن که انقدر آدم خوبی هستی که بی دریغ از وجودت به آدم ها هدیه میکنی ، خب میخوام این رو یاد بگیرم...

۹۸۰۱۲۶ ، ۱۷:۴۵

۲۶ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

ناشکری نکن...

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم ،به اون اقایی پی ام دادم که من رو کلی تشویق کرده بود به رفتن به گفتمان...

تو این فاصله با مریم صحبت کردم و فهمیدم که اونم خیلی عجیب غریب قبول شده...اصلا دو تا سوال تحلیلی رو ننوشته بود و تازه دیرتر از منم ثبت نام کرده بود...خلاصه ، اون اقاهه که فامیلیش عباسی بود بهم‌گفت مشکلش تا چند روز دیگه حل میشه و خوشحالم کرد:)

برای صبا تمام‌ماجرا رو تعریف کردم ، معده ش خیلی درد میکرد ، رفته الان دکتر ، خدا کنه زود زود خوب شه:(

ناشکری نکردم ، این اتفاق نادریه برای من...همیشه هر وقت مشکلی پیش میومد کلی به خدا غر میزدم...اما این سری نه! فقط گفتم شاید قسمت بوده ، هنوزم‌میگم ، اگه به هر دلیلی نشد حتما قسمت بوده..‌

امروز دومین روزی بود که روزه گرفتم ، تو دانشکده خیلی دلم ماکارونی میخواست ، اومدم خونه دیدم مامان داره درست میکنه‌‌‌..‌:)

ای خدا مامانم رو حفظ کن ، سلامتش رو نگه دار... آمین♡

۹۸۰۱۲۵ ، ۲۳:۵۳

۲۵ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو

اولین ضربه ی مهلک روحی ۹۸

خب امروز اولین ضربه خورد بهم.

گفتمان قبول نشدم.برای مصاحبه.

به مامان گفتم و تسکین بود برام حرفاش ، با بغض از پیش مامان رفتم تو اتاق و گریه کردم‌. 

سمانه با حرفش خیلی ناراحتم کرد ، مزجی درک نکرد ، و فقط مهدیس بود که من رو فهمید. و کمکم کرد ، گفت برو با کاشفی صحبت کن.شاید بتونه کمکت کنه

انقده میترسم از اینکه بازم محبتم رو نثار کسایی بکنم که یه ذره هوامو ندارن‌...اصلا نمیتونم...

ولی این ضربه مهلک دقیقا از جای همیشگی خورد ،همونجایی که  امسال به خودم‌می گفتم درستش میکنم‌. دقیقا از همون بی نظمی و موکول کردن کارها به فردا،  هی میگم بعدا و اینها ،درصورتیکه بعدا هیچ اتفاقی نمی افته. همون لحظه باید یه کاری رو انجام بدم...کاش آدم بشم...کاش

 

۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شبیه به هزارتو